سلام من نسیم بیست وچهار سالمه حدودا سه ساله ازدواج کردم من همسرم وخیلی دوست دارم وبهش وابسته ام جدیدا بعد از دوشغله شدنش کمتر همدیگه رومیبینیم مدتی بود بامن سرد شده بود دیگه مستقیم تو چمام نگاه نمیکرد همش الکی ازمن ایراد میگره وبهانه گیر شده واس ام اس بازیش زیاد شده تا اینکه بعد از خوندن پنهانی پیامکاش متوجه شدم باکسی در ارتباطه خواستم از زندگیش برم داغون شدم ولی دست و دلم نیومد کهبرم خودش بهم قول دادهر ارتباطی بود قطعش کردم ولی هنوز اون رفتارای سردش وداره ادامه میده تورو خدا من زندگیمو دوست دارم دوستم ندارم از این موضوع کسی از خانواده هامون متوجه بشه کمکم کنید دارمدغ میکنم تنها کسی که میتونستم باهاش دردو دل کنم بعداز خدا شمایید